ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
عباس عزیزی در کتاب “فضائل و سیره چهارده معصوم (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده آملی” به نقل از وی مینویسد: در کتابی به نقل از عدهای موثقین حکایت شده است که شاه اسماعیل وقتی بر بغداد دست یافت به مشهد الحسین آمد آنگاه ابوالفضل و دیگر شهدای کربلا زیارت نمود اما به زیارت حر، که قبرش با سایر قبور فاصله دارد، نرفت و استدلال کرد که "اگر توبه او پذیرفته شده بود از سالارش دور نمیماند". شاه دستور داد تاقبر او را بشکافند و گفت "درون قبر را مینگرم اگر شهید باشد نپوسیده است و برای او مقبره می سازم. در غیر این صورت دستور تخریب قبرش را صادر خواهم کرد".و همراه گروهی از علما، سران ارتش و ارکان دولت خویش، کنار قبر حر آمدند و دستور نبش قبر را صادر کرد. وقتی که قبر را باز کردند مشاهده کردند که حر با بدن سالم در قبر خوابیده و دستمالی هم بر پیشانی او بسته شده است. شاه اسماعیل شنیده بود که حسین دستمالی را بر پیشانی حر بسته است. برای تبرک خواست آن دستمال را برای خودش بردارد. شاه با دست خویش آن را باز کرد و دستمال دیگری بست اما از محل زخم سر خون جاری شد و هر چه می بستند خون بند نمی آمد ولی وقتی که همان دستمال را می بستند خون بند می آمد.شاه اسماعیل همان دستمال را بر سر حر بست و گوشه ای از آن را به عنوان تبرک برداشت و خون هم متوقف شد و دستور داد برای او مقبره ساختند.
خب خوبم...که چی؟
پیغام رسید
که خانه ات در آتش می سوزد
گفتم:خیالی نیست!!
دفتر شعرم با من است...
.
.
.
همان دفتری که در آن از تو سرودم.
ممنون داداش سعید لطف داری زیاد
مطالب شما هم واقعا قشنگه
عرض سلام وادب خسته نباشید خدا خیرتان دهد تا می توانید در این زمانه پر فریب با نشر حقایق از دین و مذهبمان دفاع کنید به وب خود هم سر بزنید و نظر و انتقاد سازنده خود را مطرح و در نظر سنجی نیز شرکت کنید
االهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم .آمین